موتر از مویت شدم در حسرت گیسوی تو
سوی چشمم گم شد وپیدا نکردم سوی توآنکسی که گم شود در کوچه های آرزو
پی برد بر حالتِ گمگشتگان کــوی تو
بی قرارم در هوای آن قرارِ اولین
آنچنان که بُرده دل از من هوای بوی توچرخ گردون گر نگردد بر مراد ما چه غم
مهر و من گردیم خود بر دور ماه روی توعاشق گم کرده دل را ناامیـدی نارواست
با وجـــــــــودِ آزموده قامتِ دلجوی تونازنینم ! در قفس بر شوق پروازم مخند
دلخـوشم بر آن دو بال نازک ابروی تومبتلایم کن از این هم بیشترای عشق، چون
درد تو درمان نگردد جز که با داروی توفال نیکو می زند چون حال نیکو را رقم
دائما فالی زنم بر صورت نیکوی تو
بهرام باعزت