رسوای عشق کس چو زلیخا نمی شود
در نفس رحم و زخم تفاوت دو نقطه استیعنی که در دلی دو هوا جا نمی شود
با صبر گرچه غوره به حلوا شود بدلاما همیشه صبر که حلوا نمی شود
تو بوده ای و هستی و باشی همیشه هاگاهی نگاه ماست که پیدا نمی شود!
با دست عشق گر بزنی باز می شودکو آن دری که عشق زد و وا نمی شود؟
باطل شود تیمم از آب و ولی مرااز آب چشم گـَـردِ دل حاشا نمی شود
از چشمه گفته اند بباید که آب بستدل را گرفتن از تو به آرا نمی شود
بهرام باعزت