تبسم می زنم به باران سردِ شبانه ی پاییز
که داغ دلم را باور کرده است
باور او
همه ی ناباوری ها به ریواس و نیلوفر را
تدفین خواهد کرد
و روزی
آسمان ابری و
داغ - رنگِ پس از باران پاییزی
به همه ی ناباوران
ادراک خواهد بارید
که شقایق داغ دیده
هیچوقت از شحنه ها و دشنه ها
توقع باغبانی نداشت
و دادا ! تک درخت بوته زارِ بی کسی هم
«بهرام باعزت»